بدبختی های یک زن چاق

ساخت وبلاگ
امروز تصمیم گرفتم مقداری درمورد مسائل کاری و شغلیم بنویسم. کار ما سختیهای خودش را دارد و مدیریت خاص خودش را می طلبد تا بتوان یک تیم را درست راهبری کرد.  با بچه های تیم رفتیم شهرستان. آنجا مجبور شدم یک بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 176 تاريخ : جمعه 17 اسفند 1397 ساعت: 18:09

از سفر برگشتم. چند سالی بود که یک دستیار (اسیستان) بسیار خوب داشتم. به هر حال این دستیار خوب هم بعد از مدتی رشد کرد و از پیشم رفت. رفت و جایی مستقل شد و خودش شد یکی مثل خودم و حالا هنوز هم بعد از چند بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت: 14:00

فکر کنید رفتید عروسی هی هر کسی از بغل دست شما رد می شود و یا می نشیند می گوید چقدر لاغر شدی. بعد شما هم به شوخی می فرمایید خواهش می کنم لاغری از خودتونه:)))) شام هم طوری می خورید که نزدیک مامان نباشید بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت: 14:00

دیشب منزل مادرم بودیم. طبق هر سال برای مادرم هدیه تهیه کردیم و شام خریدیم و رفتیم دور هم باشیم. در این گیر و دار خواهر زاده های ده دوازده ساله توی حمام منزل مادرم مشغول کارهایی بودند به قول خودشان سکر بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت: 14:00

میدان کارم را خیلی دوست دارم. امروز دوباره عازم شهرستانی هستم که میدان کارم است و قرار است در زمینه کار کنم. بچه های تیم همه را تعطیل کردم که بروند چمدان ببندند که امشب برویم. بارندگی است و دو دلم که اصلا کار درستی است در این وضعیت که سفر کنیم یا نه. دوستان به دعاهای شما نیاز دارم. اگر دستانتان به سمت آسمان رفت برایمان دعا کنید. 

خدایا شکرت که هستی. خدایا عاشقانه دوستت دارم و می پرستمت. خدایا شکر

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت: 14:00